در واحدهای تخریب یک شعار همیشه نصبالعین رزمندههایی بود که به این واحد جذب میشدند و آن اینکه «اولین اشتباه، آخرین اشتباه است» تا جایی که این شعار در آموزشها تبدیل به شعور میشد.
یکی از ارکان اصلی واحدهای تخریب در 8 سال دفاع مقدس برنامهریزی برای یادگیری آموزش های مورد نیاز رزمندههایی بود که باید به عنوان تخریبچی بار عملیاتها را به دوش میگرفتند. این آموزشها به حدی مهم و حیاتی بود که سهل انگاری در فراگیری آن، صدمات غیر قابل جبرانی را نصیب جبهه اسلام میکرد و شاید سوال نسل امروز ما که وقایع 8 سال دفاع مقدس را از طریق اسناد شفاهی و کتبی پیگیری میکنند این باشد که این آموزشهای تخصصی به چه نحوی و با کدام نیروی متخصص صورت میگرفت؟ آیا طرح درس مدون و از قبل طراحی شده در دسترس بود و اساتید داخلی و خارجی که آموزش های نظامی خاصی دیده بود عهدهدار این امر مهم بودند یا آموزشها بر اساس شرایط جبهه و امر آزمون و خطا پیش میرفت.
در واحدهای تخریب یک شعار همیشه نصبالعین رزمندههایی بود که به این واحد جذب میشدند و آن اینکه «اولین اشتباه، آخرین اشتباه است» تا جائی که این شعار در آموزشها تبدیل به شعور میشد و تحمل یک تخریبچی را برای فراگیری آموزشهای سخت و طاقت فرسا بالا میبرد.
اکثر عملیاتهای ما از الگوهای کلاسیک و پذیرفته شده نظامی پیروی نمیکرد و جبهه اسلام ابداع کننده حمله به مواضع دشمن در تاریکی شب و با استفاده با اصل غافلگیری بود و این روش در برخورد با دشمن به آموزشهای رزمندگان سمت و سو میداد.
فرمانده ما شهید سید محمد زینال الحسینی به آموزش بچههای تخریب خیلی بها میداد و تا برایش یقین حاصل نمیشد که یک نیروی تخریبچی آموزشها رو خوب فرا گرفته او را برای عملیات نمیفرستاد. در آموزشها برای نیروهای جدید آنقدر سخت میگرفت؛ ماها که قدیمیتر بودیم به او اعتراض میکردیم و ایشون در جواب میگفت: الان بترسه و کار رو رها کنه بهتر از اینه که شب عملیات و توی میدون مین بترسه.
این کلام سید خیلی عمیق بود. رزم های شبانه تخریب و انفجارهای پر سرو صدای سید موجب شده بود که مسولین لشکر اجازه ندهند گردان ما کنار سایر گردانهای لشکر مقر داشته باشد. سید رزم شبانه سنگینی قبل از عملیات خیبر در پادگان دوکوهه گذاشت که بر اثر شدت انفجار شیشههای پنجرههای ساختمانهای خورد شد. و باز ما به او اعتراض میکردیم که انفجارها سبک تر باشد، اما او میگفت باید گوش تخریبچی با این صداها عادت کند و این تدبیر و کاردانی سید وقتی برای ما روشن میشد که در سختی شب عملیات در وسط معبر زیر بارانی از گلوله انفجار باید معبر باز میکردیم و همه این سر و صداها مانع کار ما نبود.
از شهید حاج عبدالله نوریان بارها و بارها ما شنیده بودیم که میفرمود که در مسائل نظامی تخریب من شاگرد سید محمد هستم.
سید، علیرغم مسولیتی که در گردان داشت از آموزش و انتقال تجربیاتش به سایر بچهها غافل نبود. او از تخریبچیهای گروه شهید چمران بود و اندوخته فراوانی از تجربه داشت. او در میدانهای مین مختلف آزموده بود و میخواست خطاهای گذشته تکرار نشود. او طرز خنثی کردن یک مین گوجهای را آنقدر با حرارت توضیح میداد که ما تعجب میکردیم اما او میگفت کسی نبود در اوایل جنگ حتی طریقه خنثی سازی این مین را به ما بیاموزد. لذا بچه های زیادی دچار صدمه شدند تا طریقه خنثی سازی این مین ساده را ما یاد گرفتیم.
سند زیر نمونه ای است از اهتمام خاص شهید سید محمد زینال الحسینی به آموزش و انتقال تجربیات، که در تیر ماه 64 و قبل از عملیات عاشورای 3 برای نیروهای تازه وارد تخریب لشکر10سیدالشهداء (ع) بیان شده و پای آن امضاء کرده که آموزش داده شد.
انتهای پیام/
مشخصات مدیر وبلاگ
عناوین یادداشتهای وبلاگ
بایگانی
دسته بندی موضوعی
دوستان