جکی چان مشهورترین بازیگر سینمای آسیای جنوبشرقی میگوید: به مدیر برنامه، تهیهکنندگان و کارگردانان فیلمهایم گفتهام فیلمنامههایی را به من پیشنهاد کنید که در آنها جایی برای عریانگرایی و صحنههای ناجور وجود ندارد. من در هیچ صحنه بدی بازی نکرده و نخواهم کرد.
جکیچان که متولد سال 1954 است به دلیل علاقهاش به ورزش هنرهای رزمی، در دوران نوجوانی به فراگیری آن پرداخت و بعدها در فیلمهای سینماییاش، بهره زیادی از این هنر گرفت. او کار بازیگری را از سال 1962 با حضور در محصولات داخلی شروع کرد و پس از بازی در تعدادی نقش کوتاه و مکمل، در اواسط دهه هفتاد میلادی تبدیل به بازیگری درجه یک و سرشناس در سرزمین مادری خود شد.
جکیچان در دهه هشتاد میلادی با بازی در مجموعه فیلم انگلیسی زبان فرار کانینبال به تماشاگران آمریکایی و اروپایی معرفی شد. با وجود موفقیت نسبی در هالیوود، این بازیگر به بازی در فیلمهای هنگکنگی ادامه داد و در مصاحبههایش گفت حاضر نیست به نفع هالیوود، سینمای کشورش را رها کند. در سال 1998 با باری در قسمت اول کمدی اکشن ساعت شلوغی، توانست نقش اصلی یک فیلم هالیوودی را به دست بیاورد. تا قبل از او ، هیچ یک از بازیگران قاره آسیا به چنین موفقیتی دست پیدا نکرده بودند.
این فیلم صاحب دو قسمت دیگر هم شد و قرار است قسمت چهارم آن هم وارد مرحله تولید شود، ظهر شانگهای (که صاحب قسمت دوم شد) تاکسیدو و مدالیون از دیگر فیلمهای انگلیسی زبان جکیچان هستند. او در نسخه دوباره سازی بچه کارانه هم بازی کرده و صدای خود را به یکی از کاراکترهای اصلی مجموعه فیلم انیمیشنی پاندای کونگ فویی قرض داده است.
چان در گفت و گوی اینترنتی زیر با نشریه هالیوود ریپورتر،در باره تفاوت سینمای هالیوود و آسیا،علاقه به هنرهای رزمی و بازیگری در نقش های متفاوت صحبت می کند.
در هالیوود هم کار کردهاید ؟ کار در این محل را چگونه توصیف و ارزیابی میکنید؟
در هالیوود به پول بیشتر از هر چیز دیگری اهمیت میدهند. پول در این محل حرف اول را میزند و هنر پس از آن قرار دارد. اما در صنعت سینمای ما اینطور نیست. البته در آسیای جنوبشرقی هم پول اهمیت زیادی دارد، ولی اینطور نیست که همه چیز در آن خلاصه شود. چیزهای دیگری هم هست که از اهمیت ویژهای برخوردار است. برای مثال، به خوبی متوجه این نکته شدهام که در هالیوود برعکس صنعت سینمای ما، اهمیت زیادی به تخصص داده نمیشود و تهیه کنندگان و کمپانیهای بزرگ فیلمسازی، به آدمها به عنوان یک شی نگاه میکنند.
در هالیوود به دنبال تولید آن نوع فیلمهایی هستند که مشتری بیشتری دارد و پول بیشتری نصیب سازندگانش میکند. به همین دلیل، خیلی فیلمها امکان تولید پیدا نمیکنند. مثلاً فیلمهایی که در ژانر هنرهای رزمی ساخته میشوند، در هالیوود با بی مهری روبرو هستند. صنعت سینمای هنگ کنگ ارزش و احترام خاصی برای بدلکاران هنرهای رزمی و سینمای رزمی قائل است. از این جهت، من هنگ کنگ را به هالیوود ترجیح میدهم. به همین دلیل است که هیچ وقت صنعت سینمای کشورم را رها نکردم و یکی در میان در فیلمهای هالیوودی بازی کردم.
ولی خود شما هم این روزها کمتر در نقشهای اکشن و رزمی بازی میکنید.
طبیعی است. من دیگر مثل آن سالهای قبل جوان نیستم. زمانی بود که صحنههای اکشن را بی وقفه و یک نفس بازی میکردم. اما این موضوع مال چند سال پیش است. حالا سنم بالا رفته و یک جورهایی پیر شدهام. در عین حال، سالها بازی در نقشهای اکشن و صحنههای پر تحرک مرا خسته کرده است.
واقعاً خستهام و آن نیرو و توان گذشته را ندارم. همچنین، نوع فیلمسازی هم در سالهای اخیر تغییر کرده است. فیلمهای اکشن امروزی پیش از اندازه خشن هستند. این یک معمای غیر قابل حل و مسئله ای غامض است. من همیشه اکشن را دوست داشتهام، ولی از خشونت متنفر بودهام. فیلمهای مرا که نگاه میکنید، میبیند خشونت در آنها در حداقل خود قرار دارد.
فیلمهای خود را بر چه مبنایی انتخاب میکنید؟
هر فیلمی که بازی می کنم، باید دلیلی برای بازی در آن وجود داشته باشد. هربار که فیلمنامهای پیشنهاد میشود، در آن به دنبال حرفی میکردم که قصد دارد بزند و از خودم میپرسم آیا این حرف، ارزش گفته شدن را دارد یا خیر. به جز ساعت شلوغی که دلیل موجهی برای بازی در آن ندارم، بقیه فیلمهایم را آگاهانه و به خاطر یک دلیل محکم بازی کردهام. این مجموعه فیلم را هم به درخواست دوستانم بازی کردم. به اضافه این که دستمزد خوبی برای آنها گرفتم. راستش را بخواهید، خودم این مجموعه فیلم را دوست ندارم. ولی واقعیت این است که فروش خیلی خوبی در آمریکا، اروپا و آسیا کرد.
آیا در این سالهایی که جلوی دوربین بودهاید، تغییری هم کردهاید؟
خیلی زیاد. تا مدتها عادت داشتم که در فیلمهای اکشن بازی کنم و از بازی در نقشهای اکشن لذت میبردم. اما در سالهای اخیر، بیشتر به فکر بازی در فیلمهایی بودهام که بتوانم هنر بازیگریام را در آنها به نمایش بگذارم. این روزها بازی (اکت) برایم مهمتر از اکشن است.
این روزها به دنبال آن هستم که مردم بگویند جکیچان یک بازیگر خوب است که میتواند نقشهای اکشن را هم بازی کند. دوست ندارم بگویند جکیچان بازیگر اکشن خوبی است و اکشن کاریهایش حرف ندارد! شاید کمی دیر شده باشد، ولی دلم میخواهد تبدیل به رابرت دنیروی قاره اسیا شوم.
قسمت تازهای از «ظهر شانگهای» ساخته خواهد شد؟
یکی از آرزوهای بزرگ بازیگریام این بود که در یک فیلم وسترن، در نقش یک کاوبوی بازی کنم. با ظهر شانگهای این اتفاق افتاد. از بچگی فیلمهای وسترن را دوست داشتم و با اشتیاق آنها را نگاه میکردم. در سن پنج سالگی، والدینم برایم یک لباس کاوبویی خریدند که آن را خیلی دوست داشتم. با وجود سن کم، کسانی مثل جان وین، کلینت ایستوود و کرک داگلاس را میشناختم و تمام فیلمهای وسترنی آنها را دیده بودم.
آن صحنهای که قهرمان گاوچران فیلم سوار بر اسب در یک غروب غمانگیز به سوی دوردستها میرفت، جزء بهترین صحنههای زندگیام است. اگر فیلمنامه خوبی برای قسمت تازه ظهر شانگهای پیدا کنم، حتما در آن بازی خواهم کرد.
به بازنشستگی هم فکر کردهاید؟
نمیدانم، شاید وقتش رسیده که کم کم به این موضوع هم فکر کنم. بیشتر از چهل سال است که دارم در فیلمهای سینمایی بازی میکنم. بیست سال آن بدون هیچ وقفهای در فیلمهای اکشن بازی کردهام. این روزها فعالیتم را کمتر کردهام و فاصله بین بازی در فیلمهایم زیاد شده است. اما راستش را بخواهید، هنوز ذوق و شوق بازی در فیلمهای تازه را دارم. به همین دلیل است که نمیتوانم توقف کنم و فعلاً به این کار ادامه میدهم.
شما که در کشور خود لقب خدای بازیگری را گرفتهاید، چرا به هالیوود رفتید و در آنجا فیلم بازی کردید؟
میخواستم چیزهای تازه و متفاوتی را در آنجا یاد بگیرم. قبل از رفتن، حس میکردم آنجا چیزهایی دارد که در هنگکنگ نیست و میتوانم تجربیات خوبی داشته باشم. اما در ان جا متوجه این موضوع شدم که خواستههای زیادی داشتهام و هالیوود واقعی همان چیزی نیست که تصورش را میکردم.
بسیاری از بازیگران رزمیکار آسیایی تلاش دارند شبیه شما باشند، چه صحبتی با آنها دارید؟
به تمام علاقمندان دنیای بازیگری و هنرهای رزمی میگوییم هیچ وقت تلاش نکنید شبیه جکی چان باشی.ما فقط یک جکیچان داریم و آن هم من هستم. بهتر است به جای تقلید کردن از من و دیگران و تلاش سخت برای این که شبیه من یا بازیگران دیگر شوند، بهتر است خودشان باشند.
بازیگران جوان باید سعی کنند برای خودشان نام و اعتبار کسب کنند تا مردم آنها را به نام خود آنها بشناسند و به یاد بیاورند. تقلید از دیگران، کسی را به جایی نمیرساند. اگر من امروز جکیچان هستم، دلیلش آن است که همیشه خواستم خودم باشم و نه کس دیگر. تنها کسانی در عالم کاریشان موفق خواهند بود که خودشان باشند و به خودشان وفادار بمانند.
بدلکاریهای فیلمهایتان را خودتان انجام میدهید. از این که سر صحنه فیلمبرداری زخمی میشوید، ناراحت نیستید؟
اگر بدل کاریهای فیلمهایم را خودم انجام ندهم، احساس میکنم به خودم و تماشاگران خیانت کردهام. جذابیت فیلمهای من در همین بدلکاریها و شیرین کاریهایی است که هنگام اجرای آن ها انجام میدهم. تصور کنید این کارها را کس دیگری انجام دهد و تماشاچی هم این نکته را بداند. آن وقت دیگر کسی به تماشای فیلمهایم نخواهد آمد. طبیعی است که هنگام بازی در این صحنههای سخت اکشن زخمی میشوم. اما همین زخمی شدنها نشان میدهد که نسبت به کارم جدی هستم و برای تماشاگران فیلمهایم احترام قائلم. پس خیلی مهم است که سر صحنه فیلمها زخمی میشوم!
فکر میکنید کار درستی است؟
خب، من یک جورهایی دیوانه هستم! البته احمق نیستم و نمیخواهم کسی چنین تصوری را داشته باشد. اما کمی دیوانه هستم و به همین دلیل است که این صحنهها را بازی میکنم. برای کسی مثل من که با ورزش هنرهای رزمی آشناست و در آن تخصص دارد، اهمیت زیادی دارد که این جور صحنههای اکشن رزمی را بازی کند و تماشاگران را در شادی تماشای این جور کارهای عجیب و غریب و غیرممکن شریک کند.
جالب است که با وجود بازی در فیلمهای اکشن، دوست ندارید لقب قهرمان اکشن را به شما بدهند.
خیر، چنین چیزی را دوست ندارم. من یک قهرمان اکشن نیستم و نمیخواهم چنین چیزی هم باشم. زندگی هنری قهرمانان اکشن بسیار کوتاه است. آن ها برای مدت زمان کمی روی پرده سینما هستند و با موفقیت عمل میکنند. ولی پس از مدتی، همه آن ها فراموش میکنند. من همیشه میخواستم در عالم بازیگری، عمر طولانیتری داشته باشم و خیلی زود کنار گذاشته نشوم. این مسئله همیشه برایم اهمیت خیلی زیادی داشته است.
رسانههای گروهی در تمام این سالها از شما به عنوان یک اخلاقگرا اسم بردهاند. از این لقب راضی هستید؟
صد در صد. خودم همیشه اصرار داشتم که به عنوان یک بازیگر اخلاقگرا شناخته شوم و خوشحالم که رسانههای گروهی، منتقدان و تماشاگران معمولی سینما، مرا با این لقب میشناسند و به خاطر میآورند. در تمام این سالها به مدیر برنامههایم یک موضوع را همیشه یادآوری کردهام. به او، تهیه کنندگان و کارگردانان فیلمهایم گفتهام فیلمنامههایی را به من پیشنهاد کنید که در آنها جایی برای عریانگرایی و صحنههای ناجور وجود ندارد. من در هیچ صحنه بدی بازی نکرده و نخواهم کرد. این اولین اصل اخلاقی من است.
فیلمهای مرا که نگاه کنید میبینید در آنها هیچ صحنه ناجوری که باید سانسور شود،وجود ندارد. اکثر تماشاگران فیلمهای من کودکان و نوجوانان هستم و افتخار میکنم که آن ها مرا دوست دارند و کارهایم را تماشا میکنند. بچههایی که مرا دوست دارند و به تماشای فیلمهایم مینشینند، هیچ نیازی به تماشای صحنههای آن چنانی ندارند. آن ها از کمدی و اکشن کارهایم لذت میبرند و برایم همین کافی است.
خیلیها از شما به عنوان بروسلی دهه هشتاد و نود میلادی اسم میبرند. چه احساسی نسبت به این مسئله دارید؟
برای بروسلی احترام بسیار زیادی قائلم و دوستش دارم. اما هیچ وقت نخواستم بروسلی بعدی سینما باشم و مردم بگویند او یک بروسلی دیگر است. به جای آن همیشه خواستهام جکیجان اول باشم. برایم خود بودن و اول بودن بسیار مهمتر از دومی بودن و سایه کس دیگری بودن است.
شما ورزشکار هم هستید، آیا واقعاً آدم نترسی هستید؟
در آگهیهای تبلیغاتی برای فیلمهایم، مرا آدمی نترس و بیباک معرفی میکنند. اما این ها همهاش تبلیغاتی است که برای فیلمها انجام میشود. واقعیت چنین نیست. من هم یک آدم معمولی هستم که ترسهای خودم را دارم. ورزشکار بودن و تبحر داشتن در هنرهای رزمی، باعث نمیشود که نترس باشید و دست به هر کاری بزنید.
راستش را بخواهید،هر بار که قرار است بدلکاریهای سخت فیلمهایم را انجام دهم، ترس را در درونم احساس میکنم. ولی به تجربه این نکته را متوجه شدهام که آدم باید بر ترسهای خود غلبه کند و با مقابله با آن ها، کارهایی را که درست است انجام دهد.
آرزوی بزرگ سینماییتان چه بوده است؟
در تمام این سالهایی که جلوی دوربین ظاهر شدهام، آرزویم این بود که قهرمانان مورد علاقهام را به تصویر بکشم و آنها را به روی پرده سینما بیاورم .تا حدی در این کار موفق بودهام و تعدادی از آن ها راه خود را به روی پرده سینما پیدا کردهاند. اما هنوز نتوانستهام نقش چند تای آن ها را بازی کنم. خب،یک واقعیت این است که آدم نمیتواند تمام رویاها و آرزوهایش را عملی کند. ولی تلاش چند دههام کمک کرد تا تعدادی از قهرمانان مورد علاقهام، امکان تبدیل شدن به چهرههای سینمایی را داشته باشند.
با گذشت زمان، سن من هم بالا رفت و حالا میدانم که دیگر هیچ وقت نمیتوانم قهرمانان باقی مانده موردعلاقه ام را روی پرده سینما به تصویر بکشم. واقعیت این است که سن و سال من، مناسب بازی در این نقشها نیست.اما دست از تلاش برنمیدارم. میتوانم تهیه کننده این فیلمها باشم و بازی در نقش این قهرمانان را به دست بازیگران جوانتر بسپارم. در این حالت، اگر چه خودم این نقشها را بازی نکردهام، ولی میتوانم خوشحال باشم که بالاخره آن ها را روی پرده سینما در معرض دید تماشاگران قرار دادهام.
انتهای پیام/
مشخصات مدیر وبلاگ
عناوین یادداشتهای وبلاگ
بایگانی
دسته بندی موضوعی
دوستان