* سپاهیان محمد(ص) میآیند
مثلاً در سال 65 نقطه عطف اعزام گسترده بسیجیان به جبهه ها بوده است که کاروان یکصد هزار نفری تحت عنوان سپاهیان محمد (ص)، تمامی جبهه ها را پر کرده است همانگونه که در سال 62 طرح لبیک یا خمینی طرح گسترده ای برأی حضور نیرو های رزمنده در جبهه بشمار می رود.
حجتالاسلام رحمانی در مورد اعزام سپاهیان حضرت محمد (ص) می گوید:
«در آذر ماه سال 1365 برنامه ریزی کردیم تا سپاه یکصد هزارنفری را اعزام کنیم گزارشی را خدمت حضرت امام دادم و ایشان خوشحال شدند و گفتند اگر این کار را بکنید انقلاب و ایران را از غربت در می آورید.
من با مسئولین زیادی در این زمینه صحبت کردم بعضی مخالف بودند و یعضی موافق، یکی از بزرگانی که صحبت کردم ریاست جمهور وقت حضرت آیه الله خامنه ای بود.
به ایشان گفتم اولین هفته بسیج که آمدید و سخنرانی کردید گزارشی دادم که 7000 پایگاه مقاومت داریم و دنبال تکثیر این رده ها هستم و در شهر و روستا پایگاه می زنیم و شنیدم که شما بعید می دانید که اعزام یکصد هزار نفری داشته باشیم گفتند چطور گفتم ما آن وقت بذری را که کاشتیم امروز از آن بهره می گیریم و کتابچه ای خدمت ایشان دادم که الان هم موجود است ما امروز 21 هزار و پانصد پایگاه مقاومت داریم واگر به هر کدام بگویم 5 نفر را اعزام کنند ما مشکلی نداریم. اگر امام بفرمایند 200 هزار نفر را اعزام کنم، این کار شدنی است.»
کاروان یکصد هزار نفری فقط یکبار بصورت متمرکز در طول هشت سال جنگ اتفاق افتاد و در شرایطی این کاروان حرکت کرد که اعزام های قبلی انجام گرفته بود، نیرو ها برأی عزیمت به جبهه به نسبت دفعات و سنوات قبلی آمادگی زیادی نداشتند، تبلیغات دشمن علیه انقلاب اسلامی وسعت یافت. با اعزام چنین کاروانی عملیات های سنگین کربلای 4 وکربلای 5 اتفاق افتاد.
* تاثیر حضور کمرنگ بسیج در جنگ
درسال 66، حضور بسیجیان در عرصه های نبرد کمرنگ می شود، عملیات سنگین کربلای 5 در اواخر سال 65، توان رزمی بسیاری از نیرو های بسیجی را به خود اختصاص داد، آثار منفی ناشی از عملیات که برأی نگهداری هر وجب از خاک کربلای 5 با اهداء خون و پوست و گوشت بسیجیان عجین شده بود، اعزام های بعدی را تحت تأثیر خود قرار داد، نداشتن طرحریزی برای انجام عملیات های بزرگ در سال 66، زمینه اعزام بسیجیان را فراهم ننمود.
شاید دلایل عمده عدم استقبال از جنگ همین دو مورد کلان و اساسی باشد.
من روند بسیج را همیشه تکاملی می بینم تا آنجایی که در ذهن من است. منتهی در مسئله جنگ شرأیطی در خود میدان پیش آمد که شما این فراز و نشیب را می بینید. برنامه کار این بود که برأی هر عملیاتی که تمام می شد برنامه ریزی می کردند برأی عملیات بعد، زمان بندی می شد. در این فاصله فرماندهان جنگ می گفتند مثلاً ما چند گردان لازم داریم و برنامه ریزی می شد و همان مقدار را تقسیم می کردند توی شهرستان ها سهم همه را می دادند و می گفتند این تعداد بسیجی را بفرستید فلان جا و یک تعداد بیش تر برأی احتیاط در نظر میگرفتند این رویه همین طور بود و آن نقطه اوجش هم آن لشکر حضرت محمد (ص) بود که 000/100 نفر بود یا 400 گردان و در همین حدود فرستادیم.
من از عملیات خیبر وارد شدم، قبلش یعنی والفجر مقدماتی ناکام بود و فرماندهان سپاه و ارتش نمی ساختند، یک نفر می خواست که فوق این ها باشد امام خواستند و من رفتم، یعنی 3 روز قبل از خیبر حکم گرفتم و رفتم توی جبهه و تا آخر بودم، تا آخرین عملیاتی که انجام می دادیم ما مشکل نیرو خیلی نداشتیم فقط یک اشکال داشتیم که آخر های جنگ که عراق سازماندهی کرد و حملات متقابل شروع شد و عراق که حالت دفاعی داشت و ما حمله می کردیم نقص ما معلوم نمی شد. در اوج عملیات وقت سه ماهه بسیجی ها تمام می شد، سه روز از عملیات نمی گذشت که می خواستند ترخیص شوند. همان جا مجبور بودیم سنگر بندی کنیم و عملیات را نیمه کاره ر ها کنیم و هیچ عملیاتی به هدف نهایی اش نرسید.
… گفتم تا عراق حمله نمی کرد ما حمله می کردیم و عملیات را ناقص انجام می دادیم وقتی عراق برنامه تهاجم را پیاده کرد خطرناک شد، نیرو های ما وقتشان تمام می شد. مجروح می شدند، ترکش دربدن داشتند … وقتی عراق آن حالت را گرفت در فاو و خیبر همان جاهایی را که ما گرفته بودیم خیلی جا ها را پس گرفت آن موقع دوره حضور بسیجی ها توی این دوره هست که من هم به عنوان فرمانده جنگ متوجه شدم که یک اشتباهی باید کرد ه باشیم و آن اینکه ما باید یک مقدار نیرو های ثابت توی جبهه داشته باشیم که معمولاً توی این جنگ ها با سرباز های احتیاط اجباری عمل می شود. حقش این بود که مثلاً 100 گردان 200 گردان نیرو توی جبهه لازم داریم که حداقل دفاع را همیشه و هرجا هستیم بر عهده گیرند. وبرأی تهاجم، نیرو های بسیجی را داشته باشیم و این کار نشده بود.
پس باید بگوییم که یکی 2 سال آخر جنگ ما دچار این انحطاط حضور بسیج می شویم. یک سال آخرش خطرناک هست یک سالش را آن اشکال دارد که کارهایمان را نمی توانیم تمام کنیم. اما این آخرین بار عراق چون دوباره به ما حمله کرد و از همان فلش های که اول انقلاب، اول شروع کرده بود دوباره آمد به طرف خرمشهر، بعد به طرف آبادان، بچه هایی که بنا داشتند جنگ نروند یا خسته شده بودند احساس کردند همه زحماتشان هدر می رود امام هم یک فرمان بسیج دوباره دردمندانه صادر کردند که این موج با ارزشی بود موج مبارکی بود. اما این موج آخر را، شرایط ویژه ای بود که آمدند آن موقعی که دچار توقف شده بودیم و من مسئله مهم را این می دانم که چون آن طرف استراتژی اش تفاوت کرده بود و از این جهت بسیار محسوس شد و الا در همه دوره ها ما بعد از هر عملیاتی دچار کمبود می شدیم.
بعلاوه آن شرأیط داخل خاک دشمن اصلاً قابل مقایسه با اینجا نبود و خود عراقی ها آنجاخیلی جدی بود دفاعشان، واقعاً دفاع می کردند. عراقی ها توی خاک خودشان خیلی مقاومت می کردند تن به تن، ما تو جنگ کربلای 5 واقعاً عجیب هست متر به متر پیش می رفتیم. آقای شمخانی فرمانده میدان بود می گفت دیگر به جایی رسیدیم که مشت می زدند توی صورت همدیگر.
در سیر تکوین بسیج در این مرحله یعنی در مقطع جنگ سیر صعودی را از ابتدای جنگ یا یکی دوسال پایان جنگ به وضوح مشاهده می کنیم ولی در آخر جنگ بخاطر فرسایشی شدن و تهاجم مجدد عراق و مقاومت سرسختانه آنان و نیز خستگی بسیجی هایی که چند بار به جبهه اعزام شده بودند، سیر حرکت بسیج و سیر اعزام به جبهه حالت نزولی پیدا می کند و مجدداً در آخر جنگ یعنی پس از پذیرش قطعنامه سیر صعودی نمایان می شود.
با توجه به رابطه مستقیمی که بین جذب بسیجیان در رده های مقاومت و حضور آنان در عرصه های جنگ تحمیلی دارد، می توان گفت فعالیت های بسیج نتوانسته جاذبه های لازم را برای نوجوانان و جوانان بخوبی فراهم نماید تا تحقق ارتش بیست میلیونی با همان روند گذشته اش حرکت نماید.
بدین ترتیب چگونگی وضعیت ارتش بیست میلیونی در مقطع طولانی عمر خود به تصویر کشیده می شود که روندی تکاملی وروبه گسترش می باشد.
* دوران جدید بسیج بعد از قطعنامه 598
چهارمین دوره از دوره های عمر بسیج مستضعفین، دوره نه جنگ و نه صلح است که با پذیرش قطعنامه 598 آغاز می شود و تا تشکیل نیروی مقاومت بسیج به پایان می رسد.
این دوره کوتاه که حدود یکسال و نیم طول کشید. دوره خاصی از بسیج را تشکیل می دهد که به دوره حضیض شباهت دارد ولی به تر است نام آنرا دوره انتقالی بنامیم. دوره انتقالی دوره ای که زمینه برأی خروج از دوره قبلی فراهم می شود و بس تر ورود به دوره ای که بعداً خواهد آمد تعریف خواهد شد.
در این دوره مرکز خدمات علمی رزمندگان جهت تقویت بنیه علمی آنان تأسیس شد که جزوات کمک درسی در سه رشته علوم ریاضی فیزیک، علوم تجربی و علوم انسانی با بیش از 50 جزوه در اختیار رزمندگان اسلام قرار داده شد.
طرح بیمه حوادث و مسئولیت بدنی برأی یک میلیون بسیجی، برأی بسیجیانی که در مأموریت های حفاظتی، کنترل عبور و مرور، مبارزه با گروهکها، مبارزه با مواد مخدر و کمک رسانی شرکت می کنند مشمول این طرح میباشند.
اعزام بسیجیان به جبهه ها تا مدت ها پس از پذیرش قطعنامه ادامه پیدا کرد به نوبت بسیجیان در خطوط مقدم حضور پیدا می کردند فعالیت های آموزشی، برنامه های سازماندهی و اعزام کاروان های اعزام به جبهه به شدت تنزل یافت. تأسیس پایگاه های جدید و مأموریت های جانبی در مقایسه با دوره قبل کاهش فراوانی داشت.
در چنین شرایطی که فضای روانی جامعه برأی حضور و فعالیت بسیجیان بسیار آلوده بود زیرا جنگ فرسایشی هشت ساله این تفکر و زمینه روانی را ایجاد کرده بود که فلسفه تشکیل بسیج برأی شرکت در جنگ است. در این دوره نقش تعیین کننده امام (ره) پایداری واستمراری بسیج را تضمین کرده است.
* تاکید امام بر ارتش 20 میلیونی
پیام امام خمینی (ره) به مناسبت بازسازی جنگ که برای فرماندهان سپاه فرستادند به ضرورت بسیج و تحقق ارتش 20میلیونی، تبیین و اصول و فرمول دفاع همه جانبه تأکید ورزیدند. اندکی پس از آن که به مناسبت هفته بسیج پیام دادند و بر ضرورت تشکل های جدید بسیج و نقشی که تشکل های دانشجو و طلبه در تقویت و توسعه ارتش بیست میلیونی دارد اهتمام ویژه داشتند که در کالبد بی جان جامعه و اجتماع بسیجیان روحی تازه دمیدند و فضای آلوده کشور علیه بسیج را صاف و پاک نمودند.
سردار فرهادی در این خصوص می گوید:
«تا زمان شکل گیری مجدد یا به عبارتی می توانیم سال 1370 که نیروی مقاومت در واقع پایه ریزی شد و کارش را شروع کرد توی این دو سه سال می توانیم به عنوان دوره نقاهت از نظر ساختاری و از نظر کارکردی ببینیم، بعد از جنگ تفکری در خود سپاه بود که بسیج یک واحد از واحد های نیروی زمینی سپاه بشود و این پیشنهاد فرماندهی کل سپاه بود که حضرت آقا در آن تدبیر، دستور تشکیل یک نیرو را دادند.
در جامعه این تفکر بصورت غلیظش وجود داشت که بسیج بعد از جنگ می خواهد چکار کند بسیج مال زمان جنگ است. چون امام فرمودند مملکتی که 20 میلیون جوان دارد 20 میلیون تفنگدار داشته باشد. این مربوط به زمانی است که آمریکا کشتی های نظامی اش را وارد آب های خلیج فارس کرده بود و الان که قطعنامه پذیرفته شد و صلح مطرح است دیگر چه نیازی به بسیج داریم.
البته خود حضرت امام در آخرین پیامی که به بسیج دادند فرمودند بسیج باید مثل گذشته با قدرت و اطمینان به کار خود ادامه بدهد و فرمودند امروز یکی از ضروری ترین تشکل ها بسیج دانشجو و طلبه است.
در واقع حضرت امام (ره) فضای جدید کاری برای نیروی مقاومت بسیج و بسیج پس از جنگ کار فکری و فرهنگی و سازندگی ارائه دادند. زیرا با تشکیل بسیج دانشجو و طلبه ما باید برویم در میدان علم و در میدان فرهنگ و در میدان سازندگی.»
می شود گفت از سال 67 یعنی بعد از جنگ تا تقریباً سال 69 یعنی 2 سال یا 5/1 سال، این دوره یک دوره خاصی است که هم افکار عمومی و هم اینکه مسئولین به این فکر افتادند که حالا که جنگ تمام شد ما خیلی نیاز به حضور بسیج در عرصه های دیگر نداریم.
از سوی دیگر بسیجیان هم احساس می کردند که این 8 سالی که در جنگ بودند حالا باید بروند رسیدگی کنند به مسائلی که تا بحال به آن نرسیدند تحصیلات، ازدواج، مسکن و مواردی دیگر، این دو سه سال می شود گفت از نظر کارکرد، بسیجیان ما نسبت به زمان جنگ یک افتی را دارند.
آیتالله هاشمی رفسنجانی می گوید:
«این دوره را به عنوان یک مرحله گذر می توانیم رویش حساب بکنیم، اولاً یک عده زیادی بخاطر جاذبه دفاع مقدس می آمدند که عمدتاً برأی این بود.
حالا آموزش برأیشان فقط آموزش نبود، آموزشی که بکار بگیرند بود به این مشکل یعنی آن اصل آموزش را می خواستند و بعد ما آمدیم قانون وضع کنیم قانون وضع کردیم که 40 درصد دانشگاه را با ظرفیت دانشگاه به بچه های جنگ بدهیم.
این معنایش این بود که عده زیادی از آن بچه ها باید آنهایی که می توانستند دانشگاه بروند، بروند داخل دانشگاه، قوانین دیگری هم برأی جذب نیرو های ایثارگر بهر جایی که گذشت کم هم نیست از آن مسیرهایی که باز کردیم.»
این ها همه روی وضعیت بسیج در آن دوره تأثیر گذاشت.
* نیروی مقاومت بسیج
پنجمین دوره عمر بسیج دوره ای است که نیروی مقاومت بسیج تشکیل می شود و سردار علیرضا افشار به عنوان فرمانده نیروی مقاومت بسیج در تاریخ 12/10/1368، از سوی رهبر انقلاب اسلامی حضرت آیتالله خامنه ای منصوب می شود.
که در حکم فرمانده کل قوا تحقق کامل ارتش بیست میلیونی مورد انتظار است.
وضعیت سپاه و بسیج را می توان بدون هیچگونه شرح و تفسیر شامل موارد زیر دانست:
الف – با پذیرش قطعنامه، هنوز وضعیت جنگ و صلح در پاره ای از ابهام قرار دارد و فضای حاکم بر جامعه، تهدید علیه انقلاب اسلامی را منتفی نمی داند.
ب- مؤسس بسیج مستضعفین و رهبر کبیر انقلاب اسلامی رحلت نموده و بسیجیان بزرگ ترین حامی خود را از دست داده اند.
ج- حمایت و پشتیبانی دولت از بسیج مستضعفین قطع شده و معاونت جنگ وزارتخانه تعطیل و منحل شده است.
د- قشر جوان و تحصیلکرده بسیج برأی ادامه تحصیل روانه دانشگاه یا مدرسه رزمندگان شده اند تا عقب ماندگی تحصیلی هشت سال دفاع مقدس را جبران نمایند.
هـ – بخشی دیگر از بسیجیان در پی کسب و کار و یا رفاه و خدمات مادی خانواده خویش تلاش می کنند.
و- تیپ ها و لشکر های سپاه در شرایطی قرار دارند که باید به پرسنل لشکر از نظر امکانات مادی و رفاهی رسیدگی کنند و از سوی دیگر در پی فراهم نمودن ساختمان ها و زمین های مناسب برأی استقرار لشکر، تیپ و رده های تابعه هستند.
ز-برخی از فرماندهان هنوز در صدد هستند تا واحد بسیج را تحت امر نیروی زمینی سپاه قرار دهند و نیرو های بسیجی جبهه رفته را با لشکر ها مرتبط کنند و در یگان های رزم سازماندهی کنند.
ج – تبلیغات خارجی و عوامل داخلی بر ناکارآمدی بسیج در اواخر جنگ و اینکه بسیج پس از جنگ ضرورت ندارد، باعث گردید افکار عمومی غالب، تحت تأثیر تبلیغات سوء، تمایل و کوشش بسیجیان در عرصه های علمی و اقتصادی و نگاه کم بینانه برخی از فرماندهان سپاه و جنگ در مورد جایگاه بسیج قرار گیرند و اهتمام لازم برأی حفظ و صیانت از دستاورد های عظیم فرهنگ و تفکر بسیجی به عمل نیاوردند.
ط- نداشتن برنامه مفید و ازرشمند برأی تقویت و توسعه بسیج در دوره چهارم عمر بسیج
ی- کناره گیری و یا عدم ارتباط برخی از بسیجیان با رده های مقاومت که باعث طرد و ریزش آنان از مجموعه عظیم بسیج شده است.
موارد دهگانه فوق و مواردی دیگر جمعا شرایطی را بوجود آورد که تدبیر حکیمانه رهبر فرزانه انقلاب اسلامی بر تشکیل نیروی مقاومت بسیج تعلق گرفت و حیاتی دوباره به بسیج داد والا شرأیط برأی تضعیف بیش از حد و یا انحلال و ادغام آن بسیار فراهم بود.
«ابتکار استراتژیک رهبر فرزانه انقلاب اسلامی برأی گذر از این بحران، ایجاد تحول در ساختار و سازمان بسیج بود یعنی تبدیل واحد بسیج مستضفین به نیروی مقاومت بسیج، که در آن مأموریت های اساسی نیروی مقاومت، به دقت تبیین شد.
این ابتکار که به ارتقاء و تقویت سازمان بسیج انجامیده است نگرش منفی حاکم بر جامعه را که در پی تضعیف و یا انحلال بسیج بود، به یکباره متحول کرد و چالش های ذهنی بوجود آمده، موجب گردید، اندیشه انحلال مغلوب گردد.
ابتکار فرمانده معظم کل قوا، علاوه بر ره آورد نگرشی که احیاء دوباره بسیج را موجب گردید، جهت عملی و کنشی آن نیز معلوم گردید. در تبیین مأموریت و وظایف نیروی مقاومت، هدف از تشکیل نیرو را جذب، آموزش، سازماندهی، بکارگیری، تجهیز و حفظ و انسجام بسیجیان دانسته اند.
یعنی هدف از تشکیل بسیج، ایجاد آمادگی لازم برأی دفاع است. اصل بسیج، آمادگی است، هر چند در صحنه عمل و واقع، از خود فعالیتی نشان ندهد.
با این بیان، فلسفه وجودی بسیج را تثبیت نموده و ضرورت آن را محرز دانسته اند و در تشریح مأموریتی دیگر، همکاری با دولت و وزارتخانه ها را از وظایف بسیجیان بر شمردند که در واقع نو اندیشی در رویکرد بسیج حاصل شده است.
نواندیشی در رویکرد به بسیج تا سال 1370 ادامه یافت تا جهت ها وحدود اندیشه نوین مشخص گردد که در فرأیند سازندگی کشور، نقش و جایگاه خود را تحت عنوان بسیج سازندگی بدست آورد.»
(جمعی از نویسندگان، آشنایی با بسیج، معاونت آموزش نیروی مقاومت بسیج – تهران، 1380، ص 119)
اهمیت تشکیل نیروی مقاومت بسیج در مقایسه با شکل گیری بسیج به اندازه ای است که می توان گفت واحد بسیج را امام (ره) آفرید و ایجاد کرد و نیروی مقاومت را مقام معظم رهبری برأی تحقق ارتش بیست میلیونی احیاء کرد. یعنی ایجاد ارتش 20میلیونی مدیون اندیشه امام خمینی (ره) است و بقاء و تحقق ارتش بیست میلیونی مدیون تدبیر آیه الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب است.
* آغاز دوره تحول
اگر بخواهیم حق مطلب را به طور کامل تأدیه کنیم به جمله احیا و حیات دوباره نباید اکتفا کرد. بلکه یک قدم جلوتر می رویم و به این دوره، «دوره تحول» اطلاق می کنیم که دارأی شاخصه هایی است از جمله:
1- بسیج مستضعفین واحدی از واحد های دهگانه یا دوازدهگانه سپاه بشمار می رفت که در اثر تحول به یک نیرو تبدیل شد یعنی هم سطح با نیروی زمینی، هوایی، دریایی و قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شد.
2- برأی اولین بار حکم انتصاب فرمانده بسیج، از سوی فرمانده کل قوا صادر گردید.
3- علاوه بر مأموریت های واحد بسیج مستضعفین، مأموریت حفاظت از شخصیتها، هواپیما و اماکن حساس به بسیج واگذار گردید.
4- در فرأیند تحول، بر اهمیت نیروی مقاومت تأکید می نماید ومی افزاید حداقل نیمی از مأموریت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، تشکیل ارتش بیست میلیونی است.
5- تحقق کامل ارتش بیست میلیونی مورد انتظار رهبر حکیم انقلاب اسلامی است که لازمه آن تحول یا تحولات چند باره است.
6- در مأموریت بسیج، علاوه بر آموزش و سازماندهی که محور های اساسی واحد بسیج مستضعفین بوده است، مقولات جذب، تجهیز و حفظ و انسجام را اضافه می نماید.
نیروی مقاومت بسیج، اندکی پس از فرمان مقام معظم رهبری و انتصاب آقای افشار تشکیل شد. یعنی توام با تاخیر شکل گرفت، هر چند مدت زمان تعویق دقیقاً مشخص نمی باشد، ولی به حساب گفته های حجتالاسلام رحمانی مسئول واحد بسیج مستضعفین که باید مسئولیت بسیج را به آقای افشار بدهد در مصاحبه خود به این نکته اشاره دارد که مدتی گذشت تا مسئولیت را به آقای افشار دادم ابتدا ساختمان سپاه یکم ثارالله (سپاهی که مسئولیت تهران و شهر های اطراف را بر عهده داشت) به ستاد نیروی مقاومت تبدیل شد که در بزرگراه بسیج (افسریه)، اسب دوانی سابق می باشد، مستقر می شود.
نیرو های مسئول و پرسنل آن بخشی از پرسنل سپاه یکم ثارالله و بخشی از جا های مختلف سپاه تامین می شود. امکانات بسیار اندک و فرسوده و وسایل نقلیه کم، لوازم ستاد نیروی مقاومت را تشکیل می دهد.
«فرمانده نیروی مقاومت در آنجا (مقر سپاه یکم) مستقر شد و کار با امکانات بسیار محدود و با نیروی کم آرام آرام آغاز شد ولی انگیزه قوی سردار افشار وسایر مسئولین و همکاران ستاد نیروی مقاومت بسیج باعث شد، ستاد نیرو سریع شکل بگیرد.»
برأی شکل گیری ستاد نیروی مقاومت بسیج (واحد مرکزی نیروی مقاومت) لازم بود توان سپاه کشوری، توان واحد بسیج مستضعفین، بخشی از توان سپاه یکم ثارالله و بخشی از توان سایر نیرو ها جمع می شد تا ستاد نیروی مقاومت در سطح مدیران عالی، مدیران میانی و عملیاتی و پرسنل ستاد نیروی مقاومت تکمیل می شد.
حدود 6 ماه گذشت، در حالی که هنوز انتصاب مدیران، عضوگیری پرسنل، جابجایی ساختمان نقل وانتقال ابزار و امکانات به پایان نرسیده بود که مسئله بسیار مهم سرنوشت ساز تفکیک مطرح شد و به صحنه عمل و اقدام کشیده شد.
مسئله تفکیک در واقع تفکیک و جداسازی نیروی انسانی، امکانات، ساختمان، مراکز آموزشی و تفریحی، منابع درآمدی و خود کفایی که تحت پوشش سپاه پاسداران بود، آغاز شد و در این مرحله هر نیرویی با داشتن نماینده، برأی کسب و تخصیص منابع و امکانات تلاش می کرد.
سردار تمیزی طی مصاحبهای این چنین می گوید:
«نیروی زمینی و سایر نیرو ها وابستگی به زمین خودشان، مکان خودشان، پادگان خودشان، و امکانات خودشان داشتند. از طرفی مقام معظم رهبری فرموده بودند که نیروی زمینی ستون فقرات سپاه است. نیروی زمینی که در جنگ بود، با پایان یافتن جنگ، جای مشخصی را برأی استقرار نداشتند.
نیروهای هوایی و در یایی نیز با پایان یافتن جنگ، خودشان را محقق می دانستند که از حالت بی خانمانی و بی ستادی، بی پادگانی خارج شوند و جایی در استان ها و شهرستان ها برأی خود انتخاب کنند.
دستور فرماندهی کل سپاه بود که این نیروی زمینی باید سریع تر شکل گیرد تا در صورت تهدید و تجاوز، آمادگی پاسخ سریع را داشته باشد.
ستاد مشترک نیز برأی تقویت و راه اندازی نیروی زمینی تلاش می کرد.
* تفکیک نیروی زمینی و نیروی مقاومت
بهرحال در سال 69، 70 جداسازی و تفکیک بین نیروی زمینی و نیروی مقاومت انجام گرفت. مناطق تشکیل شد، نواحی شکل گرفت، نیروهایی که از نظر نظامی وضعیت به تر و آمادگی بیشتری داشتند به نیروی زمینی سپرده شد.
واقعاً در بعضی جا ها کاملا محسوس بود که هر چه مناسب و خوب و به تر بود، می رفت به سمت سایر نیرو ها وآنچه که می ماند و به نوعی هم می شود گفت مازاد بود به سمت نیروی مقاومت بسیج داده می شد و این موضوع به گرفتار کردن بسیج درخودش و مواجه کردن بسیج بامسائل و مشکلات انجامید. واگذاری نیروی انسانی نامناسب و ناسالم.
واگذاری امکانات فرسوده در اکثر جاها، ساختمان های فرسوده در شهرستان ها و استان ها به نیروی مقاومت دوران به واقع سخت نیروی مقاومت بود که وقت بسیار بسیار زیادی را از مسئولین نیروی مقاومت گرفت و یکی از خطا های استراتژیک ما همین بود که برأی بعد از جنگ آنطوری که بایستی فکر می کردیم، فکر نکردیم.»
(مصاحبه با سردار تمیزی)
در سال 69 موضوع تفکیک عملاً کار خود را آغاز کرد. از طرفی هنوز بخشی از فرماندهان تمایل دارند نیروی مقاومت بسیج تشکیل نشود و به صورت یک واحد از واحد های نیروی زمینی یا ستاد مشترک باقی بماند، اما اراده فرمانده کل سپاه و انگیزه فرمانده نیروی مقاومت بسیج، هر مانعی را از سر راه بر می دارد و با کمترین امکانات، نیروی انسانی، بودجه و ساختار ضعیف کار را آغاز می کنند.
مشخصات مدیر وبلاگ
عناوین یادداشتهای وبلاگ
بایگانی
دسته بندی موضوعی
دوستان