ابن قولویه در کامل الزیارات از امام باقر علیه السلام نقل مى کند که حسین بن على علیهما السلام پس از ورود به کربلا نامه اى خطاب به محمد حنفیه و
افراد قبیله بنى هاشم که با امام علیه السلام همسفر نشده بودند نگاشت ....
((بسم اللّه الرحمن الرحیم من الحسین بن على علیهما السلام
الى محمد بن على علیهما السلام و من قِبَله من بنى هاشم
اَمَّا بَعْدُ، فَکَانَّ الدُّنْیا لَمْ تَکُنْ وَکَانَّ الاخِرَةَ لَمْ تَزَلْ والسّلام ))
ترجمه و توضیح :
ابن قولویه در کامل الزیارات از امام باقر علیه السلام نقل مى کند که حسین بن على علیهما السلام پس از ورود به کربلا نامه اى خطاب به محمد حنفیه و افراد قبیله بنى هاشم که با امام علیه السلام همسفر نشده بودند نگاشت ، متن نامه چنین است :
((بسم اللّه الرحمن الرحیم :)) از سوى حسین بن على به محمد بن على و افراد بنى هاشم که نزد وى مى باشند، اما بعد: گویا دنیایى وجود نداشته (و ما هم در این جهان نبوده ایم ) همان گونه که آخرت همیشگى است (و ما از بین نخواهیم رفت )).
این سخن امام بینش آن حضرت را مانند همه ائمه نسبت به دنیا و جهان آخرت نشان مى دهد که درنظر او ارزش دنیا و زندگى آن منهاى انجام وظیفه ، مساوى با هیچ است ؛ زیرا آنچه موقت و زودگذر است و پایان پذیر، نمى تواند بیش از این ارزش داشته باشد و از دید او همه زندگى ، همه لذایذ آن با مقام و مال و منال آن ، با نبودن آنها بلکه با تلخیها و ناکامیها و زجرها و شکنجه ها مساوى و یکسان است و این دو تفاوتى در نظر وى نمى تواند داشته باشد.
و اما جهان آخرت در نظر حسین بن على عظمت بى حساب و نامحدودى دارد که با هیچ مقیاس و معیارى نمى توان آن را سنجید؛ زیرا همیشگى و جاودانى است ، زوال و فنایى ندارد، سعادت ، عیش و لذتش دائمى و زوال ناپذیر و از همه مهمتر ((و رضوان من اللّه اکبر)). و همین طور زجر و عذاب و شکنجه اش پایان ناپذیر است و با این بینش است که دست شستن از دنیا با تمام لذایذ و راحتى ها و ثروت و مقامش و بى اعتنایى به زرق و برقش و پیوستن به جهان آخرت ، بسیار سهل و ساده و طبیعى خواهد بود و تمام مصائب و آلام و زجرها و ... در ذائقه چنین انسانى نه تنها قابل تحمل بلکه شیرین و گوارا و لذتبخش مى باشد و همان گونه که حسین بن على علیهما السلام این بینش را در این گفتارش منعکس ساخته است عملاً نیز نشان داده و از مرحله سخن و ذهنیت به مرحله عینیت رسانده و لباس عمل بر آن پوشانده است .
امام در این گفتارش از طرفى حقیقت دنیا و جهان آخرت را در قالب یک عبارت ساده و کوتاه به برادرش محمد حنفیه و سایر اقوام و عشیره اش بیان نموده و در آخرین روزهاى زندگیش آنها را از موعظه و نصیحت و راهنمایى خویش برخوردار مى سازد و از طرف دیگر به همه جهانیان و براى همه رهبران مذهبى که هدایت و رهبرى جامعه را به عهده دارند، راهى که باید برگزینند و بینشى را که باید داشته باشند، ترسیم مى نماید.
خبر نو ؛
مشخصات مدیر وبلاگ
عناوین یادداشتهای وبلاگ
بایگانی
دسته بندی موضوعی
دوستان