شهید مطهری در نقد تحریفات واقعه عاشورا میگوید: از وقتى کتاب دروغین «روضة الشهداء» در دست و بالها افتاد، دیگر کسى تاریخ واقعى امام حسین(ع) را مطالعه نکرد و شد افسانهسازى! مرحوم دربندى هم یک چیزهاى به آن اضافه کرد که دیگر واویلاست!
در ادامه بخشی از سخنرانی استاد شهید مرتضی مطهری درباره فلسفه عزاداری امام حسین(ع) منتشر میشود که در صفحات 82 تا 84 جلد نخست کتاب حماسه حسینی موجود است. صوت این سخنرانی توسط بنیاد علمی و فرهنگی استاد شهید علامه مرتضی مطهری(ره) در اختیار قرار گرفته است.
بشنوید |
انسان وقتى که در تاریخ نگاه مىکند، مىبیند که به سر این حادثه چهها آوردهاند! به خدا قسم حرف حاجى حرف راستى است. مىگوید امروز اگر کسى بخواهد بر امام حسین علیه السلام بگرید، بر این مصیبتهایش باید بگرید، بر این تحریفها و مسخها و دروغها باید بگرید.
کتابى است معروف به نام «روضة الشهداء» از ملا حسین کاشفى. [برای مطالعه بیشتر کلیک کنید]
حاجى فرموده بود که این داستان زعفر جنّى و داستان عروسى قاسم، اول بار در کتاب این مرد آمده است. حقیقت این است که من این کتاب را ندیده بودم. خیال مىکردم در آن یکى دو تا از این حرفهاست. بعد که این کتاب را- که به فارسى هم هست و تقریباً در پانصد سال پیش تألیف شده است- [خواندم دیدم از این داستانها زیاد است.] ملا حسین کاشفى مردى است که واعظ هم هست، اتفاقاً این بىانصاف مرد باسوادى هم بوده است، کتابهایى هم دارد، صاحب انوار سهیلى [است] که خیلى عبارت پردازى کرده و مىگویند کلیله و دمنه را خراب کرده است. به هر حال مرد باسوادى بوده است.
تاریخش را که انسان مىخواند، معلوم نیست که او شیعه بوده یا سنى، و مثل اینکه اساساً یک مرد بوقلمون صفتى هم بوده است، در میان شیعهها خودش را یک شیعه صد در صد متصلّبى نشان مىداده و در میان سنىها خودش را حنفى نشان مىداده است. اصلًا اهل بیهق و سبزوار است. سبزوار مرکز تشیع بوده است و مردم آن هم فوق العاده متعصب در تشیع. اینجا که در میان سبزواریها بود، یک شیعه صد در صد شیعه بود. بعد مىرفت هرات. (مىگویند شوهر خواهر عبدالرحمن جامى یا باجناق او بود.) آنجا که مىرفت، به روش اهل تسنن بود.
این مرد، واعظ هم بوده است. چون در سبزوار بود، ذکر مصیبت مىکرد. کتابى نوشته است به فارسى. اولین کتابى که در مرثیه به فارسى نوشته شده همین کتاب روضة الشهداء است که در پانصد سال پیش نوشته شده است، چون وفات کاشفى در 910، اوایل قرن دهم، بوده است و این کتاب یا در اواخر قرن نهم هجرى نوشته شده است یا در اوایل قرن دهم. قبل از این کتاب مردم به منابع اصلى مراجعه مىکردند.
شیخ مفید (رضوان الله علیه) ارشاد را نوشته است و چقدر متقن نوشته است. ما اگر به ارشاد شیخ مفید خودمان مراجعه کنیم، احتیاج به منبع دیگر نداریم. [در] تواریخ اهل تسنن، طبرى نوشته است، ابن اثیر نوشته است، یعقوبى نوشته است، ابن عساکر نوشته است، خوارزمى نوشته است. من نمىدانم این بىانصاف چه کرده است! من وقتى این کتاب را خواندم، دیدم حتى اسمها جعلى است؛ یعنى در میان اصحاب امام حسین اسمهایى را مىآورد که اصلًا چنین آدمهایى وجود نداشتهاند؛ در میان دشمنها اسمهایى مىبرد که همه جعلى است؛ داستانها را به شکل افسانه در آورده است.
چون این کتاب اولین کتابى بود که به زبان فارسى نوشته شد، [مرثیه خوانها] که اغلب بى سواد بودند و به کتابهاى عربى مراجعه نمىکردند، همین کتاب را مىگرفتند و در مجالس از رو مىخواندند. این است که امروز مجلس عزادارى امام حسین را ما «روضه خوانى» مىگوییم. در زمان امام حسین روضه خوانى نمىگفتند، در زمان حضرت صادق هم روضه خوانى نمىگفتند، در زمان امام حسن عسکرى هم روضه خوانى نمىگفتند، بعد در زمان سید مرتضى هم روضه خوانى نمىگفتند، در زمان خواجه نصیرالدین طوسى هم روضهخوانى نمىگفتند. از 500 سال پیش به این طرف اسم این کار شده «روضه خوانى». روضهخوانى یعنى خواندن کتاب «روضة الشّهداء»، همان کتاب دروغ.
از وقتى که این کتاب در دست و بالها افتاد، دیگر کسى تاریخ واقعى امام حسین را مطالعه نکرد و شد افسانهسازىِ روضة الشهداء خواندن. ما شدیم روضهخوان، یعنى روضة الشهداء خوان، یعنى افسانهها را نقل کردن و به تاریخ امام حسین توجه نکردن.
گفت: «وَ زادَتِ التَّنْبورُ نَغْمَةً اخْرى»؛ بعد در شصت ـ هفتاد سال پیش، مرحوم ملا آقاى دربندى پیدا شد. تمام حرفهاى روضة الشهداء را به اضافه یک چیزهاى دیگر، همه را یک جا جمع کرد که دیگر واویلاست! [برای مطالعه بیشتر کلیک کنید] واقعاً به حال این اسلام باید گریست.
انتهای پیام/ک
مشخصات مدیر وبلاگ
عناوین یادداشتهای وبلاگ
بایگانی
دسته بندی موضوعی
دوستان